گل نسرین هوالمصور
| ||
|
سحرم دولت بیدار ببالین آمد گفت برخیز که آن خسروی شیرین آمد قدحی در کش و سرخوش بتماشا بخرام تابببینی که نگارت به چه آئین آمد مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد مرغ دل باز هوادار کمان ابروئیست که کمین صید گهش جان و دل و دین آمد در هوا چند معلق زنی و جلوه کنی ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست که بکام دل ما آن بشد و این آمد شادی یار پریچهره بده باده ناب که می لعل دوای دل غمگین آمد رسم بد عهدی ایام چو دید ابربهار گریه اش برسمن و سنبل و نسرین آمد |
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |